بسم الله الرحمن الرحیم
جرعه چهارم: شناخت بنیان فکری نهضت حسینی
قیام حسینی همانند نهضت دیگر اولیای الهی بر اساس حق انجام گرفت. دیگران می پنداشتند که در نظام طبیعت ضعیف پایمال است و قوت ضعف را هم در محور طبیعت و ماده ارزیابی می کردند و می پنداشتند که هر موجودی از امکانات مادی برخوردار باشد نیرومند و هر فاقد امکانات مادی ضعیف است و بر همین مبنا نظام ها را استوار و حکومت ها را تأسیس می کردند؛ ولی سخن انبیا این بود که حق در جهان ثابت و ماندگار و باطل پایمال و نابود شدنی است و بر این پایه قیام کردند و پیروز شدند و سران ستم نیز بر اساس پنداری خروج کردند و شکست خوردند.
مبنای قیام امام حسین(علیه السلام) هم همین بود و ایشان معتقد بودند در نظام هستی, حق پیروز و باطل محکوم به شکست است و قیامش بر همین اساس بود و امویان هم معتقد بودند هر کس قدرت مادی دارد پیروز است….
عوامل اعراض از مبنای نهضت حسینی
1.رفاه طلبی
سالار شهیدان در میدان جنگ مردم را با سخنانی که از جاه طلبی آن ها بکاهد موعظه می فرمود تا عافیت و رفاه طلبی آن ها را از دفاع از حق باز ندارد, چنان که فرمود: خدا را شکر که دنیا را دار فنا و جایگاه دگرگونی قرارداد. از این سخن بر می آید که آنچه را عرفاو اولیا زیبا می دانند, دیگران از آن نگران اند و از چیزهایی مانند زرق و برق که دیگران زیبا می پندارنند, آن ها گریزان اند,پس آن که می گوید سراسر عالم زیباست زیبایی دنیا را در دگرگونی اش می بیند و این دگرگونی را نعمت می داند و در برابر این نعمت حق شناسی می کند….
2.حرام خواری
در دوران حسین بن علی(علیهماالسلام) بر اثر نبودن حق, باطل فراگیر شده بود و منشأ آن حرام خوری و ارتکاب معاصی بود, از این رو حضرت در روز عاشورا خطاب به دشمنانش فرمود: ملئت بطونکم من الحرام؛ یعنی سر این که سخنان مرا نمی پذیرند, این است که شکم هایشان از حرام پر شده است؛ ولی پاسخ آنها به جای تنبه این بود که امام حسین(علیه السلام)_ معاذ الله _ از دین خارج شده است و نباید در جنگیدن با او تردید داشت….
جرعه پنجم: شناخت پیام های نهضت حسینی
پیام نهایی نهضت حسینی که همان هدف نهایی دین است, به کمال انسانی رسیدن است که مرز فرشته شدن است نه انسان متوسط شدن؛یعنی اگر کسی علم را تحصیل و نفس را تهذیب کرد و عالم, امین, متواضع,حلیم و عادل شد,انسان خوبی است؛ ولی هنوز میانه راه است و به مقصد نرسیده است,زیرا باطن گناه لجنزاری آلوده است و همان گونه که اگر کسی از کنار کنیف بگذرد و خود را آلوده نکند هنر به شمار نمی آید, ترک گناه و انسان متوسط شدن نیز هنر نیست بلکه باید به کمال انسانی که نورانی شدن است رسید:« الر کتاب انزلناه الیک لتخرج الناس من الظلمات الی النور»
سالار شهیدان اصحاب و یاران خود را نورانی و فرشته خو کرد به طوری که در شب عاشورا جای خود را در بهشت دیدند و از این منزلت به مقام(کأن) یا احسان یاد میشود. از این بالاتر, مقام (إن) است که انسان برتر واقعا بهشت را می بیند, چنان که شب عاشورا امام حسین(علیه السلام) بهشت را به اصحاب و شاگردان ویژه خود نشان داد و آن ها بهشت را دیدند و هر کس به این مقام برسد به مقصد رسیده است و هر کس به این مرتبه بار نیابد,به مقصد نهایی نرسیده است, هر چند از سعادت متوسط برخوردار است….