• خانه 
  • تماس  
  • ورود 

گریه بر میت و عزاداری در فقه شیعه و سنی چگونه تبیین می‌شود؟

24 آبان 1396 توسط موسسه آموزش عالي فاطمه الزهرا سطح 3 خوراسگان

براى تبیین نظر فقهاى اهل‌سنت در مورد عزادارى، به نقل از سه کتاب مهم فقهى،

الفتاوى الهندیه معروف به فتاوى العالم‌گیرى و غیاثیه بسنده مى کنیم. در فتاوى الهندیه چنین آمده است: «ویکره النوح و الصیاح و شق الجیوب فى الجنازه ومنزل المیت فأمّا البکاء من غیر رفع الصوت فلا بأس و الصبر افضل»؛ (1) در تشییع جنازه و در منزل میت نوحه، گریه، شیون و پاره کردن گریبان مکروه است اما گریه بدون فریاد اشکالى ندارد؛ ولى صبر و شکیبایى بهتر است.

 در جاى دیگر مى‌نویسد: «اما النوح العالى فلا یجوز والبکاء مع رقة القلب فلا بأس به و یکره للرجال تسوید الثیاب و تمزیقها للتعزیة ولا بأس بالتسوید للنساء واما تسوید الخدود والایدى و شق الجیوب و خدش الوجوه و نشر الشعور و نشرالتراب على الرؤس و الضرب على الفخذو الصدر و ایفاء النار على القبور فمن رسوم الجاهلیة والباطل و الغرور»؛ (2) گریه و نوحه بلند روا نیست، اما گریه‌اى که از سوز قلب باشد، مانعى ندارد. لباس سیاه براى مردان مکروه است ولى براى خانم‌ها اشکالى ندارد. سیاه کردن گونه‌ها و دست‌ها، پاره کردن گریبان، زخمى کردن صورت، پریشان کردن موى، ریختن خاک بر سر، زدن بر سینه و ران و روشن کردن آتش بر سر قبرها، از رسومات دوران جاهلیت بوده و باطل است.

در فتاوى غیاثیه آمده است: «یکره النوح و الصیاح لنهى النبى صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم و البکاء لابأس به کما روى ان النبى صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم بکى على ابنه ابراهیم»؛ (3) شیون، زارى و فریاد زدن مکروه است و پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم از آن جلوگیرى فرموده است اما گریه اشکالى ندارد زیرا روایت است که پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم در مرگ فرزندش ابراهیم گریست.

فقهاى اهل‌سنت گریه بدون فریاد زدن را مباح دانسته‌اند اما گریه با صوت در بین ایشان محل اختلاف است. حاصل آن‌که شافعیه و حنابله بر این باورند که چنین گریه‌اى اشکال ندارد اما مالکیه و حنفیه اجازه آن را نمى‌دهند.

عبدالرحمان الجزیرى مى‌گوید: «یحرم البکاء على المیت برفع الصوت و الصیاح عند المالکیه و الحنفیه، و قال الشافعیه و الحنابله انه مباح اما هطل الدموع بدون صیاح فانه مباح باتفاق»؛ (4) از دید مالکیه و حنفیه گریه با صدا و فریاد زدن حرام است اما از نظر شافعیه و حنبلی‌ها مباح و رواست، چنان‌که اشک ریختن بدون صدا به اتفاق علما مباح است.

 سُبکى از محققان اهل‌سنت مى‌گوید: «اگر گریه براى دل‌سوختن بر میت و ترس از عذاب خداوند باشد کراهت ندارد، اما اگر براى جزع و تسلیم نشدن در برابر قضاى الهى باشد مکروه و یا حرام است. این حکم در صورتى است که گریه با صدا باشد اما بدون صدا هیچ اشکالى ندارد». از روایات چنین به‌دست مى‌آید که گریه پیش از مرگ جایز است؛ چنان‌که پس از مرگ نیز مى باشد زیرا پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم نزد قبر یکى از دخترانشان گریه کردند و هم‌چنین در زیارت قبر مادر بزرگوارشان آمنه همراه اصحاب گریستند. (5)

▪ عزادارى از دیدگاه علماى شیعه:

از دید فقهاى شیعه جزع و نوحه‌سرایى به باطل و دروغ، پاره کردن گریبان و برخى اعمال دیگرى که یادآورى مى‌شود مکروه است.

مرحوم صاحب جواهر مى‌نویسد: «لاریب فى الجواز البکاء على المیت نصاً و فتوى الاخبار التى لا تقصر عن التواتر معنى من بکاء النبى صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم على حمزه و ابراهیم و غیرهما و فاطمه سلام‌الله‌علیها على ابیها و اختها و على‌بن الحسین على ابیه حتى عدّوه و فاطمه من البکائین الاربعة»؛ (6) شکى نیست که گریه بر میت به خاطر روایات متعددى که به حد تواتر معنوى رسیده و فتاواى فقها جایز است و آن روایات عبارت است از گریه پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم بر حمزه سیدالشهدا و فرزندش ابراهیم و غیر آن‌ها؛ هم‌چنین فاطمه سلام‌الله‌علیها بر پدر و خواهرش گریه کرد. امام سجاد بر پدر بزرگوارش گریست؛ به‌گونه‌اى که حضرت فاطمه و امام سجاد از چهار گریه‌کننده معروف گردیدند.

 نوحه‌سرایى در صورتى که همراه با باطل یا دروغ نباشد جایز است و در غیر این صورت اشکال دارد. روایت است که حضرت فاطمه سلام‌الله‌علیها بر پدرش نوحه کرد: «فقالت یا أبتاه من ربه ما أدناه یا ابتاه الى جبرئیل انعاه یا ابتاه أجاب ربا دعاه».

از على علیه‌السلام روایت شده است که حضرت فاطمه یک مشت از خاک قبر پیغمبر برداشت و بر چشمان خود نهاد، آن‌گاه چنین گفت:

ما ذا على المشم تربة احمد *** ان لایشم مدى الزمان غوالى

صبت على مصائب لوانها *** صبت على الایام صرن لیالیا (7)

صاحب جواهر در ادامه مى‌گوید: «همه این موارد گویاى این واقعیت است که ندبه و نوحه‌سرایى براى کسانى که داراى ویژگی‌هاى برجسته‌اند، مانعى ندارد، بلکه مستحب است تا در پرتو این مجالس عزا، فضایل و خوبی‌هاى آنان نشر یابد و دیگران سرمشق و الگو بگیرند». (8)

امام خمینى قدس‌سره مى‌نویسد: «یجوز البکاء على المیت بل قد یستحب عند اشتداد الحزن و لکن لا یقول ما یسخط الرب و؛ (9) گریه کردن بر اموات نه تنها رواست بلکه در هنگام شدت حزن و اندوه مستحب مى‌باشد ولى سخنى که باعث غضب پروردگار شود نگوید. و جایز است نوحه‌سرایى، خواه با شعر یا با نثر؛ اما با این شرط که همراه با دروغ و محرمات دیگر نباشد. هم‌چنین بنابر احتیاط در واى گفتن. و بنا بر احتیاط جایز نیست سیلى زدن به صورت، زخمى کردن، بریدن و کندن موى و فریادى که بیرون از حد اعتدال باشد. هم‌چنین پاره کردن لباس روا نیست؛ جز براى پدر و برادر و در برخى از امور یاد شده نظیر بریدن موى سر توسط خانم‌ها در هنگام مصیبت، کفاره ماه رمضان و در کندن آن، کفاره یمین واجب مى‌شود.

 امام خمینى قدس‌سره در جاى دیگر مى‌نویسد: «ما باید حافظ این سنت‌هاى اسلامى، حافظ این دسته‌جات مبارک اسلامى که در عاشورا، در محرم و صفر، در مواقع مقتضى به راه مى‌افتند تأکید کنیم که بیشتر دنبالش باشند. محرم و صفر است که اسلام را نگه داشته است. فداکارى سیدالشهدا سلام‌الله‌علیه است که اسلام را براى ما زنده نگه داشته است. زنده نگه داشتن عاشورا با همان وضع سنتى خودش از طرف روحانیون، از طرف خطبا، با همان وضع سابق و از طرف توده‌هاى مردم با همان ترتیب سابق که دسته‌جات معظم و منظم، دسته‌جات عزادارى به‌عنوان عزادارى راه مى‌افتاد. باید بدانید که اگر بخواهید نهضت شما محفوظ بماند، باید این سنت‌ها را حفظ کنید؛ البته اگر چنان‌چه یک چیزهاى ناروایى بوده است سابق و دست اشخاص بى‌اطلاع از مسایل اسلام بوده، آن‌ها باید یک قدرى تصفیه بشود، لکن عزادارى به همان وقت خودش باید باقى بماند و گویندگان پس از این‌که مسایل روز را گفتند، روضه را همان‌طور که سابق مى‌خواندند و مرثیه را همان که سابق مى‌خواندند، بخوانند و مردم را مهیا کنند براى فداکارى». (10)

سیدمحمدکاظم یزدى مى‌نویسد: «یجوز البکاء على المیت و لو کان مع الصوت بل قد یکون راجحاً کما اذا کان مسکناً للحزن و حرقة القلب بشرط أن لا یکون منافیاً للرضا بقضاء الله… (11) گریه بر مرده هر چند با صدا همراه باشد جایز است بلکه در صورتى که براى تسکین تألم و سوزدل باشد رحجان دارد البته به این شرط که با رضاى به قضاى الهى منافات نداشته باشد و هم‌چنین گریه همراه با جزع و بی‌تابى نیز جایز است؛ چنان‌که نوحه بر میت همراه با اشعار و غیر آن در صورتى که با ویل و شیون همراه نباشد جایز است گر چه در شب کراهت دارد و جایز نیست زدن صورت، خراشیدن و کندن موى و بلند کردن صدا بیش از حد معمول خلاف احتیاط است.

آیةالله خویى مى‌نویسد «احتیاط واجب آن است که در گریه بر میت صدا را خیلى بلند نکنند.

اگر زن در عزاى میت صورت خود را بخراشد و خونین کند یا موى خود بکند بنا بر احتیاط مستحب، یک بنده آزاد کند یا ده فقیر را طعام دهد و یا بپوشاند و هم‌چنین اگر در مرگ زن یا فرزند، یقه یا لباس خود را پاره کند». (21)

مرحوم محقق نایینى که از بزرگان و فقهاى معروف معاصر است در پاسخ به پرسش اهل بصره درباره حکم هیئت‌هاى عزادارى مطالب مفیدى به این شرح ایراد فرموده‌اند: «قد توارت علینا برقیاتکم و کتبکم المتضمنه للسؤال عن الحکم المواکب العزائیه و… فها نحن نحرر الجواب عن تلک السؤالات ببیان مسائل. الاولى خروج المواکب العزائیه فى عشرة عاشورا و نحوها الى الطرق و الشوارع مما لاشبهة فى جوازه و رجحانه و کونه من اظهر مصادیق ما یقام به عزاء المظلوم و ایسر الوسائل لتبلیغ الدعوة الحسینیه الى کل قریب و بعید لکن لازم تنزیه هذا الشعار العظیم عما لا یلیق بعبادة مثله من غناء او استعمال آلات اللهو و التدافع فى التقدم و التأخر بین اهل محلتین و لو اتفق شیئى من ذلک فذالک الحرام الواقع فى البین هو المحرم و لا نسرى حرمته الى الموکب العزائى»؛ (13) از شما پرسش‌هاى فراوانى درباره موکب‌هاى عزا که در خیابان‌ها حرکت مى‌کند و… به ما رسیده است که به آن‌ها پاسخ مى‌دهیم. نخست، شکى نیست که حرکت موکب عزا در عاشورا و مانند آن به سوى خیابان‌ها و راه‌ها، جایز است، بلکه رحجان دارد و از آشکارترین مواردى است که به‌واسطه آن عزاى سیدمظلومان بپا داشته مى‌شود و آسان‌ترین وسیله تبلیغ دعوت حسینیه به دور و نزدیک عالم مى‌باشد؛ اما شایسته این شعایر بزرگ آن است که آن‌چه مناسب آن نیست، نظیر غنا و استعمال آلات لهو و رقابت بین دو هیئت در سبقت و تأخر، داخل این شعار بزرگ اسلامى نشود چنان‌چه یکى از این امور پیش آید حرام است ولى حرمتش به عزادارى و حرکت موکب‌ها سرایت نمى‌کند و تنها خود این امور حرام است.

▪ پی‌نوشت‌ها:

1 فتاوى الهندیه فى مذهب الامام ابى‌حنیفه، مولانا الشیخ نظام و جماعة من علماء الهند، ج 1، ص 162.

2 همان.

3 فتواى غیاثیه، ص 45.

4 الفقه على المذاهب الاربعه، عبدالرحمان جزیرى، ج 1، ص 484.

5 ارشاد السارى، ج 2، ص 414، باب قول النبى انا بک لمحزونون.

6 جواهرالکلام، شیخ محمدحسن نجفى، ج 4، ص 364 و مغنى ابن‌قدامة، ج 2، ص 547.

7 همان.

8 همان.

9 تحریرالوسیله، ج 1، کتاب الجنائز.

10 صحیفه نور، ج 9، ص 116.

11 عروة الوثقى، مکروهات دفن.

12 توضیح المسائل، مستحباب دفن.

13 عزادارى از دیدگاه مرجعیت، على ربانى خلخالى.

 منبع: بنیاد فرهنگی امامت
                                                    ********************************************


                                                                                                     (هفته نامه خبری افق حوزه،شماره خبر:)٣٩٤٧٢٣

                                

 نظر دهید »

السلام علیک یاعلی بن موسی الرضا

23 آبان 1396 توسط موسسه آموزش عالي فاطمه الزهرا سطح 3 خوراسگان

 نظر دهید »

با توآری یاحسین

23 آبان 1396 توسط موسسه آموزش عالي فاطمه الزهرا سطح 3 خوراسگان

باز چشم مهربان شهر ما

بوی شبنم، بوی باران می‌دهد

باز از غصه پرستوی دلم

پیش چشم خسته‌ام جان می‌دهد

٭ ٭ ٭

ماه خون است و شهادت باز هم

لاله‌های سرخ بی سر می‌شوند

از میان باغ سبز مصطفی صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم

غنچه‌های تازه پر پر می‌شوند

٭ ٭ ٭

در دل صحرای گرم کربلا

خون گل‌های بهاری جاری است

بلبلی در باغ زاری می کند

در قفس اشک قناری جاری است

٭ ٭ ٭

در میان کوچه‌های شهر ما

اشک می‌ریزند مردم با حسین علیه‌السلام

کاش در آن روز سخت کربلا

با تو بودم، با تو آری یا حسین علیه‌السلام

 نظر دهید »

قلب سلیم ،ملاک سعادت

23 آبان 1396 توسط موسسه آموزش عالي فاطمه الزهرا سطح 3 خوراسگان

خودسازی کار مشکل، اما کار لازمی است. اگر صفت رذیله‌ای بر دل کسی حکم‌فرما باشد،این شخص بالاخره عاقبت به‌ خیر نمی‌شود، یا مشکل است عاقبت به خیر شود. پروردگار عالم بعضی اوقات بنده‌ای را به‌خاطر قلب سلیمش دوست دارد ولو در حال حاضر عمل خوبی انجام نمی‌دهد، اما بعضی از بنده‌ها را خدا دوست ندارد ولو این‌که عملش را دوست دارد. توضیح این‌که اگر انسان سلامت نفس داشته باشد، خداوند چنین فردی را دوست دارد

ولو این‌که در حال حاضر گناه کار است، اما بالاخره آن سلامت نفسش او را نجات می‌دهد و عاقبت به خیر می‌شود. در مقابل بعضی افراد شقاوت اخلاقی دارند، صفت رذیله‌ای بر دلش حکم‌فرماست، خداوند این نوع افراد را دوست ندارد، ولو این‌که نماز شب هم می‌خواند، ولو نماز اول وقت هم می‌خواند زیرا آن صفت رذیله نمی‌گذارد این شخص عاقبت به خیر شود. آن تکبر و خودخواهی‌اش ناگهان طغیان می‌کند و تمام خیرات و اعمال نیکش را از بین می‌برد و ما از این موارد بسیار دیدیم.

 درس عبرت از کربلا

بنابراین اهمیت تزکیه نفس این‌جا معلوم می‌شود که چرا خداوند قبل از بیان آیه: «قد افلح من زکّها و قد خاب من دسّها»؛ این همه قسم و تأکید به کار می‌برد؛ سرّش این است که آن‌چه ملاک سعادت ابدی است، قلب سلیم و پاک است نه صرف اعمال عبادی. ولذا آیه دارد: «یوم لاینفع مال و لا بنون إلا من أتی الله بقلب سلیم» (شعراء/89). داستان کربلا را که مقداری بررسی کنیم می‌بینیم مسئله همین ‌طور بوده است. بعضی اوقات امام حسین علیه‌السلام چند بار می‌رود، دنبال یک کسی مثل زهیربن قین تا به زور اخلاقی و زور رو در بایستی او را به طرف خودش بکشاند، اما شب عاشورا بیش از هفتاد نفر را با رعایت اخلاق و خوشرویی بیرون می‌کند. آیا فکر کرده‌اید که چرا این‌جور می‌شود؟ قرآن از این آیات زیاد دارد که مردم را دو دسته می‌کند، می‌فرماید بعضی از مردم این‌طور هستند: «اذا سمعوا ما انزل الی الرسول تری اعینهم تفیض من الدمع مما عرفوا من الحقّ»؛ (مائده/83) وقتی جذابیت حق او را می‌گیرد گریه شوق می‌کند، می‌گوید دنبال حق بودم و الحمدلله به حق رسیدم. قرآن یک ترسیم دیگری هم دارد می‌گوید: «اللّهمّ إن کان هذا هو الحقّ من عندک فامطر علینا حجارةً من السماء»؛ (انفال/32) این می‌گوید: ای کاش یک سنگی از آسمان بیاید نابود شوم و حق را نبینم. این مطالب یک پیام مشترکی دارند و آن این است که اگر حتی یک صفت رذیله‌ای بر دل فردی حکم‌فرما باشد، دیگر رستگار شدن برایش خیلی مشکل‌ می‌شود. دیگر نمی‌شود حرکت کرد، حالا هرچه ملا هم باشد. همان علمش حجاب اکبر می‌شود؛ «العلم حجاب الاکبر». این حجاب برای چه کسی ایجاد می‌شود؟ برای کسی که صفت رذیله داشته باشد. اگر آدم حسود باشد، با همان علمش، دنیا را یک‌دفعه به آتش می‌کشد. راستی این جنگ‌ها که الآن در کره زمین برپاست مگر آدم‌هایشان عالم نیستند؟ چرا هستند! اما این‌ها عالم ریاست‌طلب هستند، این‌ها عالم پول‌دوست هستند، لذا برای ریاست‌طلبی‌شان این بازی‌ها را در می‌آورند که هیچ بچه‌ای این بازی‌ها را نمی‌کند.

 داستان شیخ انصاری

این است که می‌گویند برای طلبه بالاترین واجبات خودسازی است. ما باید روی این مسئله خودسازی فکر بکنیم. روی همین حساب است که مرحوم شیخ انصاری وقتی روز چهارشنبه می‌شد به شاگردهایش می‌گفت: زنگار، دل ما را گرفته است، بیایید پای درس آقا سیدعلی شوشتری. دیگر اگر این‌ها نباشد، انسان لنگ است. قرآن با این همه آیات مسایل مختلف، می‌توان گفت که دو ثلثش مربوط به اخلاق است. تمام این قصه‌های قرآن اخلاق است. امام خمینی قدس‌سره یک وقت فرمودند: در قرآن آیه‌ای نداریم که رنگ اخلاقی نداشته باشد.

 معنای «فاخلع نعلیک»

مرحوم شیخ الرئیس در آخر اشارات آیه: «فاخلع نعلیک ‌إنّک بالواد المقدّس طوی»؛ (طه/12) را این‌طور معنا می‌کند که آقا قبل از هر چیز دل خود را پاک کن، قبل از هر چیز باید مجنون بشوی تا وارد صحنه سیر و سلوک شوی.

خلاصه حرف این است که ما اگر در تاریخ به‌خصوص تاریخ کربلا مطالعه و سیر کنیم می‌بینیم که اشخاصی مثل حربن یزید ریاحی به خاطر آن دل پاکش عاقبت به خیر شد.

همان وقتی هم که جلوی امام حسین علیه‌السلام را گرفته، نمازش را پشت سر امام حسین علیه‌السلام می‌خواند. وقتی امام حسین علیه‌السلام به او فرمود: «ثکلتک امّک»؛ عرض کرد که من نمی‌توانم به شما جسارت کنم. بالاخره این دل پاک در ظهر عاشورا، محقق کرد آن‌چه را که باید بکند. عمر سعد هم با آن همه سخنرانی‌ها و اتمام حجت‌ها کاری کرد که باید می‌کرد. برای این‌که ریاست‌طلبی در دل داشت. قرآن همین را می‌گوید، تاریخ همین را می‌گوید. ما طلبه‌ها باید صفت رذیله نداشتم باشیم، لااقل شعله‌ور نباشد تا ان‌شاءالله به مرور زمان صفت رذیله‌ ما ریشه‌کن بشود و درخت فضیلت غرس نماییم تا به مصداق آیه «مثل کلمة طیبة کشجرة طیبة»؛ میوه فضایل به بار آید تا هم برای خودمان و هم برای دیگران مفید باشد، ان‌شاءالله. خدایا! به حق مقربان درگاهت، به حق آن کسانی که سلامت نفس دارند، و علم اخلاق توفیق اخلاق عملی به همه ما عنایت بفرما.

 نظر دهید »

لعنت خدا برآمربمعروف وناهی عن المنکر

23 آبان 1396 توسط موسسه آموزش عالي فاطمه الزهرا سطح 3 خوراسگان

 

امیر المومنین علی(علیه االسلام)  فرمودند:

“لعن الله الامرین بالمعروف التارکین له والناهین عن المنکرالعاملین به،

خدالعنت کند آن مردمی راکه امر به معروف می کنند وخودشان برخلاف آن معروف عمل می کنند

وآن مردمی راکه نهی از منکر می کنند وخودشان همان منکراتی راکه نهی می کنند مرتکب می شوند.”

(نهج البلاغه ،خطبه 129)

یعنی آن امرین بمعروف وناهین عن المنکر ی که"التائبون “نیستند،"العابدون"نیستند،

“الحامدون"نیستند،"السائحون “نیستند ،"الراکعون"نیستند،"الساجدون"نیستند،

هنوز این منازل ومراحل راطی نکرده می خواهندآمربمعروف وناهی عن المنکر باشند .

خدا چنین مردمی رالعنت کند.(حماسه حسینی،ج1،شهیدمطهری،ص219)

 

 

 

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • ...
  • 6
  • ...
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • ...
  • 30

جستجو

موضوعات

  • همه
  • مناسبتها
  • فرهنگی
    • مسابقات
  • آموزش
  • پژوهش
  • حدیث عشق
  • شبهات
  • تسلیتها
  • عرض تبریک
  • کلام وحی
  • کلام بزرگان
  • درآیینه اخبار

آرشیو وبلاگ من

  • دی 1396 (3)
  • آبان 1396 (13)
  • مهر 1396 (2)
  • دی 1395 (62)
  • آذر 1395 (10)
  • آبان 1395 (23)
  • مهر 1395 (37)
  • بیشتر...
حدیث موضوعی

کاربران آنلاین

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

کاربران آنلاین

اوقات شرعی

دریافت کد اوقات شرعی

ساعت

دریافت کد اوقات شرعی

  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس