جرعه چهارم: رخدادهای مکه تا کربلا
جرعه چهارم: رخدادهای مکه تا کربلا
منزل تنعیم و صفاح
وجودمبارک حسین بن علی(علیه السلام) در سفر تاریخی از مکه به کربلا بیش از بیست منزل را پیمودند تا به کربلا رسیدند و نخست از تنعیم(محل احرام عمره مفرده برای کسانی که در مکه اند) گذشتند.
عبدالله بن عمر به ان حضرت عرض کرد: این کار بسیار خطرناک است و شما از آن دست بردارید؛ ولی حضرت اباعبدالله (علیه السلام) اعتنا نکرد. پس از تنعیم به منزل دوم یعنی صفاح در چند کیلومتری تنعیم رسیدند و در آنجا فرزدق بن غالب شاعر را دیدند….
منزل ذات عرق
منزل سوم, ذات عرق بود که در آنجا نامه ی عبدالله بن جعفر, همسر حضرت زینب کبرا(علیهاالسلام)با این مضمون به ایشان رسید که مصلحت نیست شما با نداشتن یاور در برابر لشکر جرّار امویان قیام کنید و خود را به کشتن دهید؛ من دو پسرم را به حضور شما فرستادم و سپس خود به شما می پیوندم؛ ولی پیشنهاد می کنم که شما قیام نکنید و من از والی مکه برای شما امان نامه می گیرم.او نزد عمرو بن سعید العاص, والی مکه رفت م برای امام(علیه السلام)امان نامه خواست و وی نیز امان نامه ای برای حسین بن علی(علیه السلام) نوشت که چرا مایه ی اختلاف و شقّ عصای مسلمانان هستی؛ من به شما امان دادم. چون نامه ی والی مکه میان راه به دست امام حسین(علیه السلام) رسید, آن حضرت پاسخی قاطع و دندان شکن بدین مضمون نوشتند و فرستادند که من به نام خدا قیام کرده ام و این شقّ عصای مسلمانان نیست و دیگران باید به من بپیوندند و من به امان شما نیازی ندارم و امان خدا بهتر از امان توست: فخیرُ الأمان أمان الله….
منزل حاجر
پس از ذات عرق به منطقه حاجر رسیدند که میان راه عراق و مکه است. حضرت سیدالشهدا(علیه السلام) در همین منزل, قیس بن مسهّر صیداوی را به سوی مردم کوفه فرستاد و فرمود نامه ی مسلم بن عقیل, نماینده ی رسمی خود را دریافتم و من هشتم ذیحجبه از مکه حرکت کرده ام. قیس با نامه امام حسین(علیه السلام) به سوی کوفه رفت و میان راه اسیر شد و این آزاده را به ابن زیاد معرفی کردند. ابن زیاد او را تهدید کرد که اگر بخواهی زنده بمانی باید-معاذالله- از حسین بن علی(علیه السلام)و… بیزاری بجوی و دودمان عصمت و طهارت(علیهم السلام) را سبّ کنی….
منزل زباله
بر اساس گزارش طبری در این منزل پیکی از کوفه خبر شهادت مسلم بن عقیل و هانی را به امام حسین(علیه السلام) رساند و از بی وفایی کوفیان یاد کرد. اینک چگونگی شهادت مسلم بن عقیل(علیه السلام) را یادآوری می شویم.
شهادت مسلم بن عقیل
به هر روی, نخستین سفیر ظاهری وجود مبارک اباعبدالله(علیه السلام) یعنی مسلم بن عقیل(علیه السلام) مردم کوفه را خوب می شناخت و از رفتار آنان با علی بن ابی طالب(علیه السلام) و حسن بن علی(علیه السلام) آگاه بود؛ ولی برای اتمام حجت به آنجا رفت, چون این بزرگوران می خواستند حق زنده شود و زنده شد؛ همچنین می خواستند حق را به جهانیان برسانند و رساندند.
در کوفه غوغایی برپا شد و کسی مسلم را به خانه اش راه نمی داد؛ اما طوعه که از تربیت یافتگان مکتب فاطمی بود در کمال عظمت او را پناه داد. شهر کوفه ناامن و آن بانو هم منتظر پسر خود بود که ناشناسی از وی آب خواست و او را به آن مرد ناشناس داد و ظرف آب را برگرداند؛ ولی هنگامی که برگشت دید این ناشناس هنوز کنار در مانده؛ علت آن را پرسید که ای نامحرم در اینجا چه می کنی و مسلم(علیه السلام) گفت اگر مرا بشناسی پناه می دهی. عرض کرد: تو کیستی و مسلم(علیه السلام) فرمود: من مسلم بن عقیلم؛ آن گاه او را در اتاق مخصوصی جا داد و هر خطری را به جان خرید. طوعه از بانوانی بود که در کوفه به وسیله ی دودمان طیب و طاهر نبوی و علوی تربیت شد.
رفتار مسلم بن عقیل نکات آموزنده ای در بر دارد: این تربیت شده امام حسین(علیه السلام) از اموالی که از سهم امام در اختیارش بود, برای تأمین نیازهای شخصی خود استفاده نکرد و این گونه از معارف اعتقادی و عقل مداری و عدل محوری است که کربلا را زنده نگه داشته, وگرنه با هجوم هرگونه تبلیغ سوء و سیاست مشئوم و ددمنشی های همه جانبه اثری از آن نمی ماند.
منطق مسلم بن عقیل, این شهید برجسته ی پیشگام کربلا این بود که ما اهل ترور نیستیم و در روز عاشورا وجود مبارک اباعبدالله(علیه السلام) با لشکریان اموی احتجاج کرد و فرمود که شما از ما خونی طلب ندارید, زیرا همین ابن زیاد که در کوفه نشسته بود و بر ضدّ امام حکم می راند, چندی قبل در خانه هانی زیر شمشیر نماینده ی من,مسلم بن عقیل(علیه السلام) قرار گرفت و او می توانست از پشت پرده خارج شود و آن ملعون را از پا درآورد؛ ولی نماینده من هرگز اهل ترور ناجوانمردانه نبود, بنابراین شما(امویان) هیچ گونه حقی بر ما ندارید. غرض آن که جامعه تشیع برای رادمردی مسلم بن عقیل به پیشگاهش عرض ادب می کنند….