نقش رسانه های جمعی در شکل دهی فرهنگ اقتصادی
رسانه ها وبیان حق گرایی ونمایش مظاهر دینی
رسانه های جمعی ما خصوصأ تلویزیون که اکنون پر اثرترین رسانه می باشد، نقشی بی بدیل وغیرقابل انکار در بیان والقای مظاهر دینی خواهند داشت. این رسانه ها می توانند به تدریج وگام به گام نوع بینش مخاطبان خود را نسبت به مقوله ای تغییر دهند. در ارائه الگوهای اقتصادی وفرهنگ مصرفی چنانکه شاهد آن بوده ایم تغییر ملموسی را در سال های اخیر شاهد بوده ایم. با بررسی اجمالی می توان این نکته را استنباط نمود که کم رنگ تر شدن مظاهر دینی در محصولات رسانه ای تا حد زیادی توانسته بر فرهنگ مصرفی مردم تأثیر گذار باشد. نشان دادن خانه های مجلّل ومردم رفاه زده، ویلا ها وباغ های آنچنانی، پوشش های نا متعارف جریان وبازیگران ونشان دادن مشاغل غیر متعارف وناپسند از نظر اسلام همه بیانگر فرهنگ اقتصادی قشر خاصی از جامعه والگو برداری غربی است که البته با به تصویر کشیدن آن ها در رسانه های جمعی از جمله تلویزیون وسینما در حال سرایت به کلّ جامعه است.
رسانه های تصویری با چنین برنامه هایی در دراز مدت، یکسان سازی سلایق وذائقه های عظیمی از جامعه را باعث خواهند شد واز سوی دیگر باعث پیدایش شکاف های جدید طبقاتی شده وشکاف های موجود اجتماعی را که ریشه در سطح دانش عمومی وقدرت فهم واندیشه مسائل جدید دارد را عمیق تر می سازد. البته روشن است که وجود پاره ای تفاوت ها در جامعه ای نظیر جامعه ی ما امری طبیعی واجتناب ناپذیر است ولی آنچه مورد بحث است، تفاوت وشکاف هایی است که رسانه های جمعی موجد آن هستند. به عنوان مثال، در جامعه ای که شیعه وستّی در کنار اقلیت های دینی دیگر زندگی می کنند، انسان های سخت پای بند به سنت ها وعادات قدیم در کنار کسانی که به شدت دلبند زندگی جدید ومدرن شده اند، جوانانی که در خانواده های اصیل وپای بند مذهب بالیده اند در کنار جوانانی که در هوای مد روز وفراورده های فرهنگ غرب روزگار می گذرانند، همه وهمه مسایلی است که کار را برای رسانه ها دشوار ساخته است، هدایت همه این انسان ها وارانه یک فرهنگ مشترک وبرطرف ساختن شکاف طبقاتی، چه به لحاظ اقتصادی وچه به لحاظ سطح بینش ودانش، توجهی وسیع وگسترده و سعدی صدری به فراخی دریا طلب می کند.
با چنین مسایل ومشکلاتی به نظر می رسد آنچه اسلام مطرح کرده بیان مظاهر دینی و واقع گرایی است. رسانه های جمعی ما در چنین شرایطی باید این توان را داشته باشند تا واقعیات جامعه را در غالب دینی به مردم عرضه کنند نه اینکه با تأسی از فرهنگ غربی والگو گرفتن از رسانه های غربی مظاهر آنان را به نمایش بگذارند.
در جامعه که اکثریت، جمهوری اسلامی را پذیرفته ورهبری آن را واجد ملاک های لازم دانسته اند، در این صورت اعمال کنترل ونظارت بر رسانه های جمعی آن مغایرتی با آزادی آنان ندارد و ناقض اصول حاکم بر یک جامعه آزاد نیز نیست، بلکه اتفاقأ در راستای تحقق خواست اکثریت یک جامعه دینی است. از این رو رسانه های جمعی ما با قبول این واقعیت که در جامعه دینی فعالیت می کنند باید درهمه ی تولیدات خود ارائه مظاهر دینی واصول اسلامی را سرلوحه کار خویش قرار دهند وهمواره بر این مقوله اصرار داشته باشند.
رسانه ها وتقویت روحیه خود باوری واستقلال اقتصادی
استقلال یا عدم وابستگی آن است که فرد یا جامعه ای روی پای خود بایستد وبه دیگران اتکا نداشته باشد. استقلال اقتصادی آن است که یک جامعه، در تأمین منابع اقتصادی خود به جوامع دیگر متکّی نبوده، زمام امور اقتصادی آنا نیز در دست دیگر نباشد، سرمایه، کارشناس وامکانت سایر جوامع، اقتصاد آن را به حرکت در نیاورده باشد.
جامعه مسلط با صدور کالاها وکارشناس های خود به جوامع وابسته، فرهنگ خود را هم به آن جامعه منتقل می کنند، به علاوه، جامعه وابسته، با احساس عدم توان در خویش واحساس نیاز به جامعه مسلط، می کوشد که در پی آن حرکت کند در ظواهر زندگی، خود را به آن نزدیک کند؛ این معنی را در تقلید از کیفیت لباس خانه، کالاهای مصرفی، نوع آرایش شکل رفت وآمد وآداب وسنن جامعه مسلط نمودار می کند وطبعات به وابستگی فرهنگی کشیده می شود وفرهنگ خودی را از دست می دهد. در این بین رسانه های جمعی می تواند بنابر نوع نگاه مسؤلانشان جوامع را به سمت خود باوری واستقلال اقتصادی سوق دهند یا اینکه از اوج شکوفایی به نهایت اذلال بکشانند واین در گرو برنامه هایی است که به مخاطبان خود عرضه می کنند.
در اوایل دهه 50 همانگونه که شاهد بودیم کشور ما یک کشور کاملأ وابسته به غرب بود واین مطلب حتی در مطبوعات ورسانه های جمعی کاملأ هویدا ونمایان بود. در فیلم های ساخت داخل افراد سرشناس فیلم ها اغلب سناتورهای خارجی بودند، دکترها وطبیب ها در چنین فیلم هایی از هندوستان ویا از غرب بودند. کالاهای لوکس در اداره جات ومغازه ها اغلب موضوعات فرنگی بود و تمام نمودهای داخلی حاکی از فقر وبیچارگی وعقب ماندگی کشور بود، زاغه نشین ها روستاییان و… ودر ترویج چنین فرهنگی مردمان کشورمان نیز در سایه چنین تبلیغاتی به این باور رسیده بودند که هرچه پیشرفت وتکنولوژی است که از غرب است وراهی برای چنان پیشرف هایی در داخل وجود ندارد ومتاسفانه رسانه های جمعی تحت حکومت شاه نیز به این باورها دامن می زدند. اما پس از انقلاب به رهبری امام خمینی تحوّلی عظیم در کشور رخ داد که به طبع نمود چنین تحولی در فیلم ها وآثار نویسندگان وشاعران وتولید کننده گان به چشم می خورد.
پشرفت های امروز حاکی از گسترش چنین فرهنگی در بین افراد جامعه است که رسانه ها نیز در سرعت بخشی به چنین باورهایی بی تأثیر نبوده اند. اخبار وتحلیل ها از پیشرف های کشورمان در رسانه های جمعی وبها دادن به چنین وقایع وتحلیل آن ها از سوی برنامه های تلویزیونی وبیان هنرمندانه ی آن، در مردم کشورمان چنین حسّی را برانگیخته که ما می توانیم وآن را تبدیل به یک فرهنگ نموده است.
رسانه ها وگسترش فرهنگ رفاه عمومی
اسلام به هر فردی حق داده تا از یک زندگی شرافتمندانه بهره مند باشند ودر همین راستا حکومت اسلامی را نیز مسئول تامین حد کفایت اقتصادی جامعه می داند؛ حد کفایتی که شامل تمام ضروریات ونیازهای زندگی و در حد میانه روی وعدم اسراف شود ومتناسب با تحول وپیشرفت جامعه تغییر کند. در همین راستا، رسانه های جمعی چنین جامعه ای موظف اند تا چنین فرهنگی را اشاعه دهند، برنامه هایی تدوین کنند تا مخاطبان را با مالکیت صحیح، کنترل صحیح ومنطقی بر سهم خودشان ومدیریت کارآمد ثروت هایشان سوق دهند؛ رفاه عمومی را به نمایش بگذارند وفرهنگ صحیح چنین رفاهی را به مردم عرضه نمایند. سیاست های اقتصادی دولت را به مردم بشناسانند ودر تولیدات خودشان کارآمدی چنین سیاست هایی را برای رسیدن به رفاه عمومی نشان دهند؛ آشنایی مخاطبان با برخی کالاهای تولید داخل که منجر به افزایش رفاه وبهره وری مردم از موهبت های خدادادی می گردد، وظیفه ی اصلی ورسالت رسانه های جمعی در این زمینه است.